مواجهه مخاطره آمیز با برخاستهای به نام سینما
تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۷۷۷۷۴
ایسنا/اصفهان رئالیته، جایی بین تجربههای زیسته و آن چیزی است که در آرزوی تجربهاش هستیم، همانی که سینما به ما میآموزد و فیلمهای روایتشده، در واقع تجربه زیستهای است که هیچگاه امکان تجربه آن در زندگی واقعی برای ما فراهم نمیشود.
این جملهها به محتوای یکی دیگر از سلسله نشستهای فصل سخن اشاره دارد که سهشنبه (۲۱ شهریورماه) در کتابفروشی اردیبهشت جهاد دانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد و کتاب «هیچکاک و آغاباجی» نوشته «بهنام دیانی» موردبررسی و گفتوگو قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ابتدای این نشست سعیده سیاحیان، نویسنده و منتقد گفت: از سال ۱۳۷۹ به مناسبت صدمین سال ورود سینما به ایران، ۲۱ شهریورماه بهعنوان روز ملی سینما در تقویم ما نامگرفته و امیدوارم سینمای ایران روزهای خوبی را در پیش داشته باشد. امروز یکی از مهجورترین و شیرینترین مجموعه داستانهای ادبیات ایران را موردبررسی قرار خواهیم داد. کتاب «هیچکاک و آغاباجی» در سال ۱۳۷۳ توسط نویسندهاش منتشرشده است و در طول این سالها هیچ نشر دیگری از این کتاب دیده نشد.
او با اشاره به اینکه اطلاعات بسیاری از کتاب «هیچکاک و آغاباجی» در فضای مجازی نیز در دست نیست، افزود: این کتاب شامل ۵ داستان کوتاه است که سینما یکی از شخصیتهای ثابت آنها است، حتی زبان منتخب نویسنده در این کتاب نیز یکزبان سینمایی است. وقتی شما این داستانها را میخوانید برای شما مانند دنبال کردن سینما میمانَد. سینما در این کتاب زندگی راوی است و عمده داستانها بهجز داستان آخر را نیز راوی نوجوان روایت میکند. لازم به ذکر است که جانمایههای فضای سیاسی در بیشتر داستانهای این کتاب مخصوصاً یکی از مهمترین روزهای تاریخ ایران (۲۸ مردادماه ۱۳۳۲) به چشم میخورد.
در ادامه سعید محسنی، داستاننویس و مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه درستترین کلمه برای توصیف بهنام دیانی و کتاب هیچکاک و آغاباج، «مهجور» است، گفت: این کتاب سراسر یک مواجهه مخاطره آمیز با برخاستهای به نام سینما است، اما نه الزاماً بهعنوان یک هنر یا صنعت. ما در این کتاب با نویسندهای مواجه هستیم که از او خبری در دست نیست؛ من در طول خواندن این کتاب با توجه به سیر تدوین قصهها از شروع تا پایان، احساس کردم خودِ این فقدان، داستان را برای من جذابتر میکند.
او اضافه کرد: هوشمندی انتخاب رسانه داستان در این کتاب، برای بیان سینما است و ما فارغ از علاقه یا عدم علاقه به سینما، عملاً با یک مجموعه داستان خوشخوان و جذاب مواجه هستیم. بهجز داستان آخر این کتاب (من و اینگرید برگمن)، راوی داستانها یک نوجوان است و به همین علت هم احساس میکنم تدوین داستانها بسیار درست است. به نظر من خود انتخاب این راوی نوجوان نشان از درایت و هوشمندی یک نویسنده بسیار خوشذوق دارد؛ چراکه برای نوجوان جهان هنوز مکانهای کشف نشده زیادی دارد و علیرغم اینکه شناخت زیادی هم از جهان ندارد، میل به کشف نیز در درون او پررنگ است.
این مدرس و داستاننویس با بیان اینکه نگاه رئالیستی کتاب «هیچکاک و آغاباجی» یکی از ویژگیهای جذاب و آموزنده آن است، افزود: عملاً داستان بین جهان خیالی سینما، واقعیت روزمره و عقبه تاریخی جدی دررفت و آمد است. رئالیته جایی بین تجربههای زیسته، خاطرات، تجربه و آن چیزی است که در آرزوی تجربهاش بودهایم. امر واقع در ذهن من بین خاطره و آرزو تعریف میشود؛ آنچه تجربه زیسته من است و آنچه در آرزوی تجربه زیستن آن هستم.
محسنی خاطرنشان کرد: یکی از دلایل شگفت انگیزی این داستان این است که من بهراحتی میتوانم در آن تصاویر متعددی را ببینم. توصیفات عینی و دیداری بسیاری در توصیف داستان قابل رویت است. ویژگی بعدی استفاده از اصوات است و داستان مملو از صداهای منتشر در پهنای شهر و خیابانها است. یکی دیگر از عناصر جذاب این داستان نیز بو است و هر مکانی در آن بوی خود را دارد؛ برای مثال به یاد دارم که درجایی از کتاب از واژه «نسیم ملس» استفادهشده بود.
این داستان نویس با اشاره به اینکه بخش فاصله بین امر تجربهشده و امری که در آرزوی تجربهاش است را سینما به او آموخت، افزود: درواقع فیلمهایی که برای روایت انتخاب میشود، عملاً همان چیزی است که بهعنوان مخاطب علاقه به تجربه آن دارم، ولی هیچگاه امکان آن برای من فراهم نمیشود و از سر گذراندن یکسری تجربیات در زندگی عادی و سینما توسط راوی، شگفتانگیز است.
او یادآور شد: به نظر من پایان غافلگیرانه این کتاب مواجهه با «اینگرید برگمن» و یک حسن ختام خیلی دور است و این دوری از منظر آن چیزی است که ما آن را تجربه نکردهایم و سهلوممتنع بودن «بهنام دیانی» در این مجموعه داستان خیلی دیده نشد و باید از این منظر باید بیشتر به آن پرداخته شود. سینما در این مجموعه داستان بهمثابه یک برساخته فرهنگی عنوان میشود؛ به این معنا که نگاه راوی نگاه یک متخصص هنر نیست که سینما را صرفاً یک هنر ببیند و ازنظر من فیلمهایی را انتخاب میکند که دارای ۳ ویژگی هستند که کمک کرده با سینما بهمثابه یک بستر فرهنگی مواجه شویم.
این داستاننویس ادامه داد: مورد اول اینکه فیلمهایی که ندیده بودم کمابیش ارزشهای هنری داشت و در مورد دوم نیز این فیلمها به سینمای بدنه متعلق بودند و نویسنده از این دو فرصت برای تطبیق هوشمندانه وقایع تاریخی آن مقطع استفاده کرده و میتوان یک نسبت مشخصی بین فیلم، قصه فیلم و وقایع پیدا کرد که احتیاجی به کنکاش تاریخی نداشته و با حداقلی از مطالعه میتوان عناصر تطبیقی را در آن یافت.
او افزود: این نکته نشان میدهد که داستان از باب خاطره بازی نوشتهنشده و عملاً به انتخاب فیلمهای اصلی بهصورت جدی در آن فکر شده است و درنتیجه با این هوشمندی و انتخاب رسانه و فاصله بین خانه تا سینما که اساساً شهر است، یک بستری برای مطالعه شهر فراهم و عملاً سینما را به یک مکان دراماتیکی تبدیل کرده که بخشی از وقایع نیز به تماشاچی داخل سینما متصل میشود و ازنظر من مهمترین ویژگی این داستان تدوین قصهها است.
محسنی یادآور شد: ما در داستان پنجم با تقابلی از راوی مواجه هستیم که از نوجوانی آغاز و به میانسالی میرسد و طی این فرایند از عشق خود به سینما گفته که او را بهجاهای مختلف میکشاند و درنهایت دو از تصور ذهنی خود و بهصورت تصادفی، با اینگرید برگمن در آستانه مرگ مواجه میشود.
ایننویسنده افزود: لازم به ذکر است که تلویزیون در مقابل سینمای توصیف شده در این داستان، یک عامل تخدیر کننده است. به این معنا که سینما بهقدری در این داستان عین واقعیت و زندگی است که در قسمتی از داستان راوی نقل میکند «درست است که نتوانستم به سینما بروم، ولی حضور در تلویزیون هم موقعیت بدی نیست»، اما عملاً کاری که انجام میدهد غیرواقعی و خالی از دو شاخص تجربه زیسته و نزیسته است. ناگهان آن شوک پایانی و مواجهه با واقعیت به او یادآوری میکند که تو در نوجوانی خود مواجهه دیگری با سینما داشتهای.
او اضافه کرد: لازم به ذکر است که ما در این کتاب با نویسندهای مواجه هستیم که با سینما فکر کرده نه درباره آن، و سینما را به یک آزمایشگاه و ابزاری تبدیل کرده است که در آن امکان فکر کردن داشته باشد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: آلفرد هیچکاک هیچکاک فصل سخن استانی فرهنگی و هنری استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی شهرستانها استانی فرهنگی و هنری استانی ورزشی زنجان منطقه مازندران كرمانشاه استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی شهرستانها استانی فرهنگی و هنری آرزوی تجربه مجموعه داستان داستان نویس مواجه هستیم داستان ها فیلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۷۷۷۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چاپ مجموعهداستانی درباره شهدای شاه چراغ و اغتشاشات ۱۴۰۱
به گزارش خبرگزاری مهر، مجموعهداستان «مرمرهای سرخ» نوشته سودابه حمزهای به تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و روانه بازار نشر شده است. اینکتاب درباره شهدای حمله تروریستی به حرم شاهچراغ و شهدای اغتشاشات اخیر است.
داستان های این کتاب، داستان های فراخوان خون نگاشت درباره شهدای حرم شاهچراغ (ع) و شهدای اغتشاشات است که از آبان تا دی ماه ۱۴۰۱ توسط نویسنده انقلابی (بنا) با همکاری انتشارات کتاب جمکران برگزار شد و داستان های منتخب به صورت مجموعه داستان منتشر شد.
حمله تروریستی چهارم آبان ۱۴۰۱ فردی مسلح به زایران حرم مطهر شاهچراغ (ع) به شهادت ۱۳ نفر و مجروح شدن ۳۰ نفر از هموطنان منجر شد. این اقدام که مسوولیت آن را گروهک تکفیری داعش برعهده گرفت، موجی از محکومیت در سطح ملی و بینالمللی را در پی داشت.
جامعه اسلامی نمود حرکت ما به سمت تمدن نوین اسلامی است ولی از نظر دشمنان این جامعه اسلامی و مدنیت اسلامی نباید شکل بگیرد زیرا بعد از آن دولت سازی و سپس تمدن نوین اسلامی شکل میگیرد که واقعاً سلطه استکبار و استعمار غرب، آمریکا، صهیونیست و همه را در هم می شکند، بنابراین این اتفاقات اخیر رخ داد.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
صدایش در ولوله جمعیت گم شد دستی از پشت سر روسریاش را کشید. موهایش در هوا پریشان شد خواست از میانشان بیرون بزند که پاره آجری به پیشانیاش خورد درد در تنش پیچید. سرش گیج رفت. به سمت برادرش نگاه کرد که به سویش میدوید. - دارید چیکار میکنید؟ خواهرمه نزنید نزنید لعنتیها! واسه چی خودسر کار میکنید؟ ولش کنید. گرمی خون را روی صورتش حس کرد. چشمهایش جایی را نمیدید. روی زمین افتاد خون آرام آرام از لای موهای پریشانش بر سنگفرش محوطه جاری شد وقتی برادرش او را روی دوش گرفت و به سمت خیابان دوید، صدای نفس نفس زدنش را میشنید.
این کتاب با ۱۱۰ صفحه و قیمت ۷۰ هزارتومان عرضه شده است.
کد خبر 6093337 فاطمه میرزا جعفری